گفت و گو با سید محمد تقی یاسینی، پژوهشگر علوم ارتباطات

* اگر برداشت ما از رسانه‌‌ها و نحوه اطلاع‌رسانی هنوز در مرحله گوی جادویی متوقف شده اساس کار پیشتازان جهان ارتباطات بر مدل‌‌های مبتنی بر نظریه تعادل و نظریه کار شکل گرفته است.
* می‌گویند دیروز هر که پولدارتر بود، قدرتمندتر؛ اما امروز هر که اطلاعات بیشتری داشته باشد، از قدرت بیشتری برخوردار است. شما با این عقیده موافقید؟
** موضوع قدرت و برتری آن نسبت به سرمایه، موضوع جدیدی نیست. منتهی به شکل روزنامه نگاری و ژورنالیستی آن اخیراً در کتاب «تافلر» با عنوان «تغییر ماهیت قدرت» (Powershift) عنوان شد. در آنجا تافلر با ذکر مثالی از فیلمهای وسترن امریکایی و قهرمانان آن، مرحله انتقال را این طور شرح می‌دهد که زمانی قدرت از سلاح ناشی می‌شد. بعدها سعی کردند بفهمانند که این سلاح یا آن قهرمان سلاح به دست فیلمهای وسترن توسط بانکداری با سرمایه هنگفت پشتیبانی می‌شود. در نسل جدید فیلمهای‌‌هالیوود سعی بر این است که نشان دهند ثروتهای هنگفت در سایه اطلاعات انباشته به وجود می‌آید. اما از چیستی اطلاعات باید گفت: شاید نتوان تعریف دقیقی از اطلاعات داد، چرا که این تعریف خود نیز از جنس اطلاعات است، ولی با توجه به مدلها و ساختارهایی که در آن اطلاعات نقش اصلی را ایفا می‌کند، می‌توان تا حدودی به وجوهی از شکل کلی اطلاعات پی برد. از اولین مدل و محملی که برای تعریف اطلاعات در دهه بیست با عنوان گوی جادویی (Magic Bollet) تا تعریف‌‌های اخیر که در قالب نظریه سیستمی اطلاعات (Information System Theory) ارایه شده است، می‌توان پی برد که اطلاعات یکی از عوامل مهم تغییر است. در این مدلها گاهی اطلاعات به گوی جادویی تشبیه شده که دارنده آن را به مراد و مقصود و آرزوهای خود می‌رساند. بعدها به علایم الکتریکی تشبیه شد و این اواخر با استخدام دو نظریه تعادل (Balance Theory) و نظریه کار (Labor Theory) آن را شبیه واحدهای گرمایی دانستند که هم دارای بار انرژی است و هم میل به تعادل دارد، ولی در مجموع وجه مشترک این نظریه‌‌ها در این است که اطلاعات در انسانها ایجاد تغییر می‌کند و به قول آن فیلسوف که معتقد بود انسان در یک رودخانه نمی‌تواند دوبار شنا کند، چرا که عوالم سازنده آن رودخانه اعم از آب، شدت جریان و حجم آن تغییر می‌کند، انسان نیز نمی‌تواند از نظر اطلاعاتی موجودی ثابت باشد و هرلحظه در معرض انواع اطلاعات و در نتیجه تغییر قرار می‌گیرد.
با توجه به قدرت تغییر دهندگی اطلاعات در مخاطبان، صاحب قدرت کسی است که بتواند تغییرات مطلوب و همسو با منافع خود را در مخاطبان ایجاد کند.

* ماهیت اطلاعات در گذشته و حال دچار چه تغییراتی شده است؟
** ماهیت اطلاعات تغییری نکرده است. اگرچه لغت، نماد و سمبلهای آن دگرگون شده است. مثلاً لفظ خبر از قدیم بار معنایی اطلاعات امروز را داشته. به عنوان نمونه در قرآن می‌خوانیم: «وجاء من اقصی المدینه رجل یسعی قال یا قوم اتبعوا المرسلون». در این آیه به صورت حکایتی (Conotation)حالتی از خبر را می‌بینیم. مردی از نقطه یی دور از شهر دوان دوان آمد و گفت: ای قوم! از رسولان پیروی کنید، یا در آن شعر مولوی اهمیت خبر و یا اطلاعات چنین بیان می‌شود:
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
اقتضای جان چو ای دل آگهی است
هر که آگه تر بود، جانش قویست
جان ما از جان حیوان بیشتر
از چه رو زان کو فزون دارد خبر
این در گذشته، اما در زمان حال کسانی که خواسته اند، ارتباط انسان و اطلاعات را به گونه یی منطقی تعریف کنند، انسان را حیوان خبری نامیده اند (Social Animal - Eliot Arenson) یعنی انسان همچنان نیازمند خبر و یا اطلاعات مفید است. پس در مجموع می‌توان گفت «اطلاعات به ما هو اطلاعات» همان بوده که هست و با عنوان یکی از نیازهای حیاتی بشری برای خروج از سکوت اطلاعاتی کاملاً ضروری است.

* پس انسان پیوسته به دنبال خبر بوده و جویای اطلاعات، یعنی این که چنین فرایندی الزامی و ضروری است.
** اگر بخواهیم تعریف نه چندان دقیق و سمبلیک و مصداقی ارایه دهیم، می‌توان به یکی از مثالهای «آرنسون» در کتاب «حیوان اجتماعی» اشاره کرد: آرنسون در این کتاب داستانی را تعریف می‌کند که در یکی از مناطق تفریحی امریکا به نام جنگل «یوسی میتی» اتفاق افتاده است. وی چنین نقل می‌کند که نزدیک غروب بود، چادرهای گردشگران هر یک به فاصله دویست، سیصد متر از یکدیگر سطح وسیعی از جنگل را پوشانده بود. اغلب در تدارک شام شب خود بودند که ناگهان صدای انفجار مهیبی جنگل را لرزاند. مردم سراسیمه از چادرهایشان بیرون دویدند.
افراد داخل چادرهای نزدیک محل انفجار زودتر، و افراد داخل چادرهای دورتر، دیرتر از بقیه به دنبال یکدیگر به سمت محل انفجار در حرکت بودند. ظاهراً به خیر گذشته بود و انفجار کپسول گاز داخل چادر به کسی آسیب نرسانده بود. چراکه در لحظه انفجار کسی داخل چادر نبود. طبیعی بود که همه دوباره به سوی چادرهای خود بازگردند. آنها که بازگشته بودند در پاسخ مشتاقانه و کنجکاوانه بی خبران از حادثه می‌گفتند: خبری نبود! یعنی کسی کشته نشده بود! حالت چهره سؤال کنندگان درمقابل آن پاسخ گویای نارضایتی و عدم اقناع بود. گویی با زبان بی زبانی می‌گفتند: «بهتر بود اتفاقی می‌افتاد».
بنابراین می‌بینیم که انسان چنان تشنه خبر است که از خبرهای بد نیز استقبال می‌کند.

* اگر در ماهیت اطلاعات تغییری رخ نداده، در برداشتها و شناخت ما از اطلاعات چطور؟
** ببینید ما به یک لیوان آب، آب می‌گوییم، اما وقتی حجم آب به اندازه یک استخر رسید، هم مصرف آن و هم نام آن تغییر می‌کند. به همین ترتیب آبی که بر اثر انباشتگی زیاد شد، اقیانوس را شکل می‌دهد. به نوعی می‌توان گفت که با تغییر در کمیت و میزان انباشتگی اطلاعات، چه در تولید و چه در توزیع و سخن پراکنی broadcasting اطلاعات، معنی و مفهوم متفاوتی در نگاه ما پیدا می‌کند. نکته دیگر درخور توجه، تفاوت اطلاعات از دو دستگاه تولیدکنندگان عمده و مصرف کنندگان آن است و می‌توان اضافه کرد که کمیت، کیفیت و ساختار اطلاعات و وسایل انتشار آن برای تولیدکنندگان روشن تر، بامعناتر و دقیق تر و به همان میزان برای مصرف کنندگان گنگ و مبهم است. شناخت ما از کارکرد رسانه‌‌ها به دوره ابتدای ظهور رسانه جمعی الکترونیکی (رادیو) یعنی ۱۹۲۰ برمی‌گردد. هنوز ما فکر می‌کنیم که گوی جادویی در اختیار داریم و هر آنچه که مراد کنیم از طریق این رسانه پرهزینه به آن می‌رسیم.
به عبارت دیگر، کارکرد رسانه‌‌ها در محیطی چندبعدی به‌وقوع می‌پیوندد. در حالی که شناخت ما از رسانه‌‌ها، شناختی دوبعدی است. به همین دلیل از تسطیح آن محیط چندبعدی در شناخت دوبعدی خودمان تصویر درستی دریافت نمی‌کنیم و ناچار شناخت ما شناختی سمبولیک و نمادین از رسانه است. این درحالی است که تولیدکنندگان و توزیع کنندگان عمده اطلاعات سالها است، مراحل شناخت سمبولیک و شناخت فلسفی ارتباطات را پشت سرگذاشته و اکنون در قالب مدل‌‌ها و ساختارهای دقیق ریاضی دست به طراحی ساختارها می‌زنند. به‌طور مثال اگر برداشت ما از رسانه‌‌ها و نحوه اطلاع‌رسانی هنوز در مرحله گوی جادویی متوقف شده، اساس کار پیشتازان جهان ارتباطات بر مدل‌‌های مبتنی بر نظریه تعادل و نظریه کار شکل گرفته است و شاید یکی از دلایل عمده عدم مفاهمه میان کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، همین فاصله شناختی از اطلاعات است. پس می‌توان گفت: میزان تغییرات در شناخت اطلاعات، نسبت مستقیم با مقدار توسعه یافتگی در تولید و استخراج ابزارهای توزیع اطلاعات دارد.